عزاداري مردم افغانستان براي امام حسين - علیه السلام

0 comments

عزاداري مردم افغانستان براي امام حسين - علیه السلام
در دوران غزنويان و تيموريان
( به تقل از سایت afghanistanhistory.net )

از زماني كه جعده بن هبيره مخزومي ،خواهرزاده‌ي امام علي (ع)، در خراسان حاكم شد و غوريان به دست وي مسلمان شدند، محبت اهل بيت پيغمبر (ص) نيز در ميان مردم افغانستان منتشر شد. اين محبت در دوره‌هاي مختلف به انحاي گوناگون بروز كرد: زماني به شكل امتناع از سب و لعن علي (ع) بر منابر كه به دستور معاويه در مناطق مختلف سرزمين اسلامي انجام مي‌شد؛ گاهي با پناه دادن به سادات مهاجر، گاهي با همراهي قيام حضرت يحيي (ع) و بعد از شهادت يحيي بن زيد نيز با عزاداري بر امام حسين (ع)!
همدردي عاطفي و همنوايي روحي با عاشورا و شهادت امام حسين (ع) و يارانش اختصاص به شيعيان ندارد. اين مطلب به مذهب و گرايش ويژه محدود نمي‌شود بلكه در ميان اهل سنت نيز حالت فراگير دارد. از اين رو، اهل سنت نيز به طور عموم از شهادت امام حسين (ع) و يارانش اظهار اندوه و حزن كرده و در عمل هم از فجايع كربلا اظهار نفرت و انزجار نموده‌اند. البته چگونگي ابراز تالم آنان متفاوت بوده‌است. برخي همچون شيعيان بر اين مصيبت اشك ريخته‌اند و شماري از آنها پس از اظهار تاسف و غم نسبت به واقعه كربلا، پي آمدهاي معنوي و كرامات و شهادت جانسوز آل رسول را نگاشته و عمق جنايت عاملان آن را از اين رهگذر تصوير نموده‌اند.
هرچند پيروان اهل سنت نتوانسته‌اند به گونه‌اي شايسته و بايسته است عواطف و احساسات خود را به گوش تاريخ برسانند، ولي با اين همه، متون تاريخي مواردي را به ثبت رسانيده كه به نوبه‌ي خود روند تاريخي مصيبت داري ديني و سياسي آنان را مي‌رساند.

غزنويان و عزاداري سيدالشهداء
غزنويان با زمينه‌سازي يكي از غلامان ترك زبان سماني به نام آلپتكين روي كار آمدند. اما مؤسس اين خاندان سبكتكين - غلام و داماد آلپتكين- بوده است.
روابط سلاطين غزنوي با شيعيان و تشيع خوب نبود؛ به خصوص، سلطان محمود كه بزرگترين اين خاندان و قدرتمندترين آنان بود، رابطه‌اي خصمانه با شيعيان داشت. او شافعي مذهب بود و شعيان را مورد تكفير قرارمي‌داد و آنها را تفتيش عقايد مي‌كرد.1 او با حكومت " لودي " ها كه در ملتان بودند و افكار قرمطي‌ها (اسماعيلي) را نشر مي‌نمودند جنگيد و هرجا نام از قرمطي مي‌شنيد، سنگسارو معدوم مي‌كرد.2 همزمان با اين سركوبي‌ها و شدت فشار بر شيعيان وحملات شديد به غور و غرجستان ( كه مراكز اصلي تشيع در افغانستان بود ) به مخافلت با عزاداري امام حسين (ع) پرداخت و آن را تحت عنوان بدعت كوبيد و مردم را به خاطر آن مورد آزار و اذيت قرار داد. اما با مرگ سلطان محمود و كاهش فشار غزنويان بر شيعيان، شهر غزنين عزاداري خود را آشكار نمود. كسايي مروزي (م 348ه.ق.) وحكيم ناصرخسرو قبادياني بلخي ( 394- 481 ه.ق.) كه در اين دوره ميزيستند شاعران پيشقراول در عاشورا سرايي و مرثيه گويي بودند و به مذهب شيعه باور داشتند. سنايي غزنوي ( 543- 612 ه.ق.) نيز محرم و عاشورا را مورد تامل عاشقانه قرارداد و اشعار جانسوزي را در شهادت امام حسين (ع) و ساير شهداي اهل بيت (ع) سرود.3
رفتار سلاطين غزنوي با شيعيان سبب شد تا تشيع بتواند به نحوي هرچند ضعيف به حيات خويش ادامه دهد. در ادامه‌ي اين روند، مراسمات شيعيان به محافل خصوصي راه يافت.4

تيموريان و عزاداري سيدالشهداء
تيموريان كه پيرو اهل سنت بودند پس از روي كار آمدن، به ويژه پس از مرگ تيمور، منشاء آثار فراوان فرهنگي و ادبي وتمدني در جهان اسلام، به خصوص در خراسان گرديدند. با محبتي كه اين خاندان به اهل بيت پيامبر (ص) داشتند و احترام و منزلتي كه نسبت به علما، عرفا و سادات نشان دادند، عزاداري امام حسين (ع) كه از سال‌ها قبل در ميان اهل سنت جاي بازكرده بود به تدريج گسترش يافت و حتي به درون دربار تيموريان راه يافت.5
در عصر تيموريان عزاداري سيدالشهداء در ابعاد گوناگون رشد و توسعه يافت به گونه‌اي كه هم از لحاظ تنوع و هم از لحاظ كيفيت وكميت سير صعودي پيدا نمود و قابل مقايسه با ادوار سابق نبود. همين فضاي بازي كه براي محبان اهل بيت (ع) فراهم شده بود خود به خود جوي ضد اموي و ضد عباسي را در جامعه به وجود آورد و جامعه را به سوي پذيرش بيشتر اهل بيت (ع) سوق داد. در نتيجه محبت اهل بيت (ع) طوري در آن زمان فراگير شد كه (( گريه براي امام حسين (ع) در هرات جانشين ذكر مجالس صوفيانه شده بود. )).6 در مقدمه كتاب روضة الشهداء به خوبي به شرايط مناسب فرهنگي براي فراگير شدن عزاداري اشاره شده است.7

ملاحسين واعظ كاشفي و نقش او در ترويج فرهنگ عزاداري
ملاحسين كاشفي كه واعظ مشهوري بود و نزد شيعه و سني از احترام خاصي برخوردار بود نقش مهمي درترويج فرهنگ عزاداري امام حسين (ع) ايفا كرد. كتاب روضة الشهداي او نخستين مقتل فارسي محسوب مي‌شود و تاثيرگذارترين مقتل در ميان مسلمانان بوده است.8 روش وي در بازگويي و بيان مصائب اهل بيت در قالب داستان، شعر و ذكر روايات روش منحصر به فردي است. از همين طريق بود كه مستمعين او كه عمدتا اهل سنت و بزرگان دربار تيموري بودند با مناقب اهل بيت (ع) آشنا مي‌شدند. اين روش چنان جا افتاده شده بود كه در شهر نيشابور كه يك شهر سني نشين بود از يكي از شاگردان ملاحسين خواستند به سبك ملاحسين روضه بخواند.9
روضة اشهداي كاشفي نقش مهمي در معرفي اهل بيت (ع) ومصايب آنان در سال‌هاي بعد ايفا نمود كه فراگيري مجالس عزاداري نمونه‌اي از تاثير ملاحسين وكتاب روضة الشهداء است.10

پي‌نوشت‌ها
1. ناصري داوودي، عبدالمجيد؛ عاشورا از ديدگاه اهل سنّت؛ نشريه تخصصي معرفت، ص 84.
2. همو؛ تشيع در خراسان عهد تيموريان؛ ص 30.
3. پيشين، ص 84.
4. همانجا.
5. تقي زاده داوري، محمود؛ سنت عزاداري و منقبت خواني در تاريخ شيعه اماميه ؛ ص 96.
6. كامل مصفي ؛ تشيع وتصوف؛ ترجمه: علي رضا قرگزلو؛ ص 26.
7. كاشفي، حسين؛ روضة الشهداء ؛ ص 12- 13.
8. ناصري داوودي، عبدالمجيد؛ عاشورا از ديدگاه اهل سنّت؛ نشريه تخصصي معرفت، ص 87.
9. جعفريان، رسول؛ مقالات تاريخي؛ دفتر اول، ص 203- 204.
10. تقي زاده داوري، محمود؛ سنت عزاداري و منقبت خواني در تاريخ شيعه اماميه ؛ ص 98.

منابع
1. ناصري داوودي، عبدالمجيد؛ تشيع خراسان در عهد تيموريان؛ مشهد: آستان قدس رضوي، چ1، 1378ه.ش.
2. ناصري داوودي، عبدالمجيد؛ عاشورا از ديدگاه اهل سنّت؛ نشريه تخصصي معرفت؛ مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ( ره).
3. تقي زاده داوري، محمود؛ سنت عزاداري و منقبت خواني در تاريخ شيعه اماميه ؛ انتشارات شيعه شناسي، چ 1، 1384ه.ش.
4. جعفريان، رسول؛ مقالات تاريخي؛ دفتر اول، انتشارات دليل قم.
5. كامل مصفي ؛ تشيع وتصوف؛ ترجمه: علي رضا قرگزلو؛ تهرانك انتشارات امير كبير.
6. كاشفي، حسين؛ روضة الشهداء .

مادر

0 comments


ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد.
پشت خط مادرش بود
.پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟
مادر گفت: 25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي. فقط
خواستم بگويم
تولدت مبارك
پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد ,
صبح سراغ مادرش رفت وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع
نيمه سوخته يافت
ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود

یکی از غمگین ترین ترانه هایی که تابحال شنیده ام

0 comments

0 comments


راستی اين ويديو را ببينيد اين افغانی چه کارها که نمی‌کند، گوزش را از زیر بغلش بيرون
می‌دهد و آواز می‌خواند

حقوق انسانی مهاجرین افغان در ایران

0 comments

چندی پیش خبرهای زیاد در مورد برخوردهای نادرست و غیرانسانی سربازان
کشور همسایه ایران در برابر مهاجرین افغان در اکثر رسانه‌های داخلی و بین‌المللی انعکاس یافت... - ده‌ها دختر نه ده ساله را از راه مدرسه بازداشت کردند روانه اردوگاه سفید سنگ کردند. دختر دانشگاهی را که از دانشگاه در راه بازگشت به خانه‌اش بود، بازداشتش کردند. پسربچه‌های زیر 12 سال را از کوچه‌ و راه مدرسه‌ شان بازداشت کردند. پدری را در راه بازگشت به خانه‌اش بازداشت کردند. دخترهای جوان را از مرکز شهر بازداشت کردند و از مرز خارج کردند به جرم افغان بودن‌شان و به جرم نداشتن مدرک اقامتی. عکس و خبرهای پخش شد که سربازان ایرانی در حالی لت و کوب زنان آوارهء افغان بودند.آنقدر خبرهای دردآور و وحشتناک از زندانها و اردوگاههای ایرانی را می‌شنیدیم که به انسان بودن و مسلمان بودن آن عده از برادران ایرانی که مرتکب چنین اعمال ضد انسانی بودند، شک بردیم.متاسفانه دولت افغانستان هم بنا به بعضی ملحوظات و سیاست‌های همسایگی، از اعتراض و اخطار به دولت ایران چشمپوشی کرد و حتی نخواست در این مورد سر و صداها بلند شود فقط بعضی از سازمانهای حقوق بشر نگرانی‌شان را در این مورد ابراز کردند و بس.شایعه هم بود که بعضی حلقات و سازمانهای داخلی از دولت اعتراض کردند و از دولت خواستند که چرا در چنین موردی که به هزاران افغان هتک حرمت و ستم میشود خاموش، نشسته است.بدنبال اعتراض آنها، سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل دست به انتشار اعلامیهء زد که بعضی نکات دقیق و جذّاب آن را در اینجا می‌آورم:
" موضوع خروج به همهء افغانها تعلق نمی‌گیرد بلکه آنهاییکه مدّت اسناد شان ختم شده، اخراج می‌شوند.اینها هم فقط باید خانواده‌های شان را بفرستند اگر خودشان توان کار را دارند، در ایران بمانند. فعلا در شهر تهران 90 فیصد کسانی که زباله‌ها را پاک می‌کنند، حفاری چاها و لین‌های برق و گاز را انجام میدهند، مستراح‌ها را پاک می‌کنند، مهاجرین افغان هستند. اینها باید کار کنند و به خانواده‌های شان کمک بفرستند. و مطابق قانون، 25 فیصد عواید شان را به مراجع قانونی دولت تسلیم کنند. برای ادامهء تعلیم یک نفر شاگرد، باید حدود صد هزار تومان به دولت ایران تحویل بدهند".
این اطلاعیه وقتی صادر شد که بیش از چند روز از توافقات دولتین، در حد ریاست‌جمهوری‌ها و وزاری داخله و کمیشنری عالی مهاجرین در باره‌ء حفظ حقوق انسانی مهاجرین، نمی‌گذشت. جالب اینجاست که سفارت دولت جمهوری اسلامی ایران در کابل، بدنبال پخش اخبار تکاندهنده آزار و اذیت مهاجرین افغان در ایران، دست به انتشار چنین اعلامیهء زد، آنهم در کابل نه در ایران.این هم از حق و حقوق انسانی مهاجرین افغان در ایران کشور همسایه، دوست، همزبان و هم‌دین و هم‌کیش.